𝐋𝐨𝐮𝐝𝐞𝐫 𝐭𝐡𝐚𝐧 𝐛𝐨𝐦𝐛𝐬
⇆ |▷❚❚◁| ↻-
03:37 ────────────●── 00:45
𝑳𝒐𝒖𝒅𝒆𝒓 𝒕𝒉𝒂𝒏 𝒃𝒐𝒎𝒃𝒔 𝑰 𝒃𝒓𝒆𝒂𝒌 (𝒂𝒉 𝒂𝒉 𝒂𝒉)
…
(𝒂𝒉 𝒂𝒉 𝒂𝒉) 쏟아지는 아픔들
…
네가 지었던 그 표정이
…
그 표정이 아니란 걸 안 그때부터
…
𝑳𝒐𝒖𝒅𝒆𝒓 𝒕𝒉𝒂𝒏 𝒃𝒐𝒎𝒃𝒔 𝑰 𝒃𝒓𝒆𝒂𝒌 (𝒂𝒉 𝒂𝒉 𝒂𝒉 𝒂𝒉)
𝐋𝐨𝐮𝐝𝐞𝐫 𝐭𝐡𝐚𝐧 𝐛𝐨𝐦𝐛𝐬
⇆ |▷❚❚◁| ↻-
03:37 ────────────●── 00:45
𝑳𝒐𝒖𝒅𝒆𝒓 𝒕𝒉𝒂𝒏 𝒃𝒐𝒎𝒃𝒔 𝑰 𝒃𝒓𝒆𝒂𝒌 (𝒂𝒉 𝒂𝒉 𝒂𝒉)
…
(𝒂𝒉 𝒂𝒉 𝒂𝒉) 쏟아지는 아픔들
…
네가 지었던 그 표정이
…
그 표정이 아니란 걸 안 그때부터
…
𝑳𝒐𝒖𝒅𝒆𝒓 𝒕𝒉𝒂𝒏 𝒃𝒐𝒎𝒃𝒔 𝑰 𝒃𝒓𝒆𝒂𝒌 (𝒂𝒉 𝒂𝒉 𝒂𝒉 𝒂𝒉)
عزیزم
امیدوارم قبل از ما زندگیت عالی بوده باشه
و بعد از ما هم زندگیت بهترین روزا رو داشته باشه ...
همیشه موفق باشی ...
و ببخشید اینو میگم اما گوه نخور من یکی نمیتونم برات پست نزارم ...
خدافظ عزیز دلم ...
هیچ وقت بهت به عنوان بزرگتر نگاه نمیکردم و همیشه هم سن خودم میدیدمت ...
موفق باشی
پسر کیوتم ...
تولدت مبارک ...
یکی از خاص ترین روز های دنیا برام ...
در واقع امروز شاید برای خیلیا عادی باشه و بقیه روزمرگی هاشونو انجام بدن ... اما تو برای من خیلی امروز رو قشنگ کردی ...
امیدوارم با هیونگ هات همیشه بمونی و هیچ وقت دل نرم و قشنگت رنجونده نشه ...
میرقصید و میرقصید ...
چشم هایش عاشقی را بازتاب میکردند ...
مانند قویی سفید در میان سیاهی درخشان بود ...
حرکات دستش را با کمی عصاره ناز و کمی چاشنی اغوا گر مخصوص خودش تکان میداد ...
انگار که او تنها ستاره این مرد است ...
میچرخید و میچرخید و میچرخید ...
از روی کمر معشوقش رد شد و بر روی دستانش در آسمان بلند شد ...
چقدر زیبا بود ...
چرخشی که بر روی دستان مردش انجام داد ...
و دوباره بر روی کمرش چرخید و به سمت آسمان بلند شد تا ستاره ای بچیند ...
و بر سر معشوق خود بگذارد ...
اما افسوس که این رقصی در خیالی است ...